زیبا کرمعلی متولد دوازدهم آذرماه 1375 در کرج است و تنها یک برادر کوچکتر از خودش دارد. او تا سوم دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک مشغول به تحصیل بود و در دوره پیش دانشگاهی به رشته هنر تغییر رشته می دهد. جالب است بدانید زیبا کرمعلی در آن زمان در کنکور سراسری در منطقه 2 رتبه 8 را آورد و هم اکنون دانشجوی سال آخر رشته سینما از دانشگاه تهران می باشد.
زیبا کرمعلی از 12 سالگی در داخل وبلاگ شخصی اش داستان های کوتاه و بلند البته با اسم مستعار می نوشت چون به گفته خودش هنوز به اندازه کافی جسارت و شجاعت نداشت که دامنه مخاطبانش را گسترده تر کند تا اینکه در سن 13 سالگی به این نتیجه می رسد که صفحه کاغذ ، تخیلاتش را ارضا نمی کند و باید نوشته هایش بصری شوند سینما شوند و برای همین در سن 13 سالگی مصمم تر می شودکه سینما را به عنوان رشته تحصیلی اش انتخاب کند.
به گفته خودش متاسفانه در آن زمان رشته سینما در کرج برای دختران ارائه نمی شد و برای همین مجبور شدم برای رسیدن به رتبه بهتر در کنکور هنر ، یکی از رشته های نظری را انتخاب کنم نهایتاً رشته ریاضی را انتخاب کردم و بعد از گرفتن دیپلم ریاضی با معدل 95/19 به رشته هنر تغییر رشته دادم و معدل پیش دانشگاهی ام در رشته هنر 76/19 شد.
ازدواج و همسر
زیبا کرمعلی 22 ساله هنوز ازدواج نکرده و مجرد می باشد.
ماجرای بازیگر شدن
عوامل فیلم نیمروز در یک همایش نقد و بررسی فیلم در سال 95 در دانشگاه هنر حضور پیدا می کند که در این مراسم محمدحسین مهدویان با زیبا کرمعلی آشنا می شود و از او درخواست می کند تا در فیلم جدیدش بنام لاتاری بازی کند. زیبا کرمعلی در حالی به بازی در فیلم لاتاری دعوت می شود که هنوز هیچ تجربه بازی در تئاتر و سینما ندارد.
او برای اینکه بتواند بازی قابل قبولی ارائه دهد یک سری تمرین های بازیگری و حتی فن بیان را از صفر با ابراهیم امینی که فیلم نامه نویس لاتاری بود می گذراند و نهایتاً با بازی خوب و فوق العاده اش در فیلم لاتاری به محبوبیت و شهرت فراوانی می رسد.
بازی در فیلم لاتاری و واکنش پدر
وقتی که برای فیلم لاتاری انتخاب شدم پدرم فکر نمی کرد که موضوع جدی باشد تا اینکه پروژه جدی شد و گفتند که قرار است نقش اول فیلم را بازی کنم راستش کمی ترسیده بودم چرا که تا به حال در فیلم یا تئاتری بازی نکرده بودم و پدرم هم چندان رضایت نداشت تا اینکه با گفت و گو و تعامل با من و آشنایی بیشتر با شرایط کار ، رضایت پیدا کرد.
خلاصه اینکه تمرینات من با آقای امینی و هاشمی شروع شد صادقه بگویم شاید مدت ها طول کشید تا یخ من جلوی این دو فرد آب شود! روزی هم که قرار شد ساعد سهیلی را برای اولین بار ببینم خیلی نگران بودم و استرس زیادی داشتم اما وقتی که متن را در دست گرفتیم و شروع به خواندن کردیم تمام استرس و نگرانی من دور ریخته شد و دیگر نشانی از ترس نبود البته برخورد دوستان و گرم ساعد سهیلی به شدت مؤثر بود.
همچنین ببینید : • سامان صفاری • ساره بیات • ترانه علیدوستی • لیندا کیانی